معنی خبر عرب

حل جدول

خبر عرب

اخبار، فکره، قائمه الشحن، کلمه، نصیحه، وعی.

گویش مازندرانی

خبر

خبر

فرهنگ عمید

عرب

قومی از نژاد سامی ساکن جنوب غرب آسیا،
هریک از افراد این قوم: دو نفر عرب آمدند تو،
(صفت) از نژاد عرب: زن عرب،
* عرب بائده: [قدیمی] قبایلی از اعراب که پیش از ظهور اسلام از میان رفته‌اند، عرب منقرضه، مانندِ قوم عاد و ثمود،
* عرب مستعربه: [قدیمی] عرب اسماعیلیه، قبایلی که پس از غلبه بر قحطانیون و آموختن زبان و آداب آنان به‌تدریج جزء طوایف عرب به‌شمار آمده‌اند، عدنانیه،


خبر

مطلبی دربارۀ یک رویداد جدید،
(اسم مصدر) آگاهی،
حدیث،
[مجاز] حادثه، رویداد،
(ادبی) = گزاره
* خبر دادن: (مصدر متعدی) اطلاع دادن،
* خبر داشتن: (مصدر لازم) اطلاع داشتن، مطلع بودن،
* خبر شدن: (مصدر لازم)
باخبر شدن، آگاهی یافتن،
خبر رسیدن: خبر شد به ترکان که آمد سپاه / جهان‌جوی کیخسرو کینه‌خواه (فردوسی۲: ۳/۱۳۳۰)،
* خبر کردن: (مصدر متعدی)
آگاه کردن،
[عامیانه] دعوت کردن،
[قدیمی] خبر دادن، اطلاع دادن: چو گل بر مرز کوهستان گذر کرد / نسیمش مرزبانان را خبر کرد (نظامی۲: ۱۵۵)، قناعت توانگر کند مرد را / خبر کن حریص جهانگرد را (سعدی۱: ۱۴۵)،

لغت نامه دهخدا

عرب

عرب. [ع َ رِ] (ع اِمص) تیزی معده. (منتهی الارب).

عرب. [ع ِ] (ع اِ) گیاه بهمی خشک. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).

عرب. [ع َ رَ] (اِخ) از ایلات خمسه ٔ فارس است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).

عرب. [ع َ رَ] (اِخ) طایفه ای از طوائف فارس است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 104).

عرب. [ع َ رَ] (ع اِ) آب بسیار صافی. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (از قطر المحیط).

عرب. [ع َ رَ] (اِخ) شعبه ای ازهفت لنگ بختیاری است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 73).

عرب. [ع َ رَ] (ع اِمص) شادمانی. (آنندراج). عَرب. (منتهی الارب). || فساد معده. || (ص، اِ) آب صافی بسیار. (منتهی الارب).

عرب. [ع ُ] (اِخ) عَرَب. مردم تازی شهرباش، یا عام است خلاف عجم، یؤنث. (منتهی الارب). رجوع به عَرَب و عربستان شود.


خبر

خبر. [خ َ] (اِخ) دهی است بیمن در عربستان. (از منتهی الارب).

خبر. [خ َ] (ع مص) شیار کردن زمین برای زراعت. (از منتهی الارب) (از معجم الوسیط). || امتحان کردن. آزمودن. (از معجم الوسیط). آگاهی به چیزی یافتن. (معجم الوسیط) (منتهی الارب). || خبر کسی را راست یافتن. || طعام را چرب کردن. (از معجم الوسیط).

خبر. [خ ِ] (ع اِ) توشه دان بزرگ. (از متن اللغه) (از معجم الوسیط) (از اقرب الموارد) (لسان العرب) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

معادل ابجد

خبر عرب

1074

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری